.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

من یک دانشجو ام! یک دانشجوی پرستاری که قرار است بعد از 4 سال بشوم پرستار. 4 سال هر روز هفته کلاس، 4 سال هر روز هفته بیمارستان، درس های تخصصی، امتحان های سنگین، شب های طولانی امتحان، کارآموزی و کارورزی های یلدایی! 

من 4 سال هم کلاسی هایم را بیشتر از خانواده ام میبینم...من 4 سال بین کلاس درس و بیمارستان می دوم تا آماده ی مراقبت از "جان مددجویم" باشم و یاد بگیرم ک جان مددجو بازیچه ی دست من نیست،مددجویی ک جز من حامی دیگری ندارد.... در همین حین می شنوم ک گروهی تنها با گذراندن دوره ای 9 ماهه می شوند بهیار و در نهایت خطاب می شوند پرستار! و جالب اینجاست ک در دانشکده ی من و در کنار من آموزش میگیرند...اساتید من برایشان درس ها را هجی می کنند، همان اساتیدی ک تاکید می کردند"فکر کن مددجویت، پدر و مادر خودت است!'

من 4 سال درس می خوانم و او 9 ماه و 4 سال بعد من می شوم پرستار و 9 ماه بعد او می شود بهیار و البته با کمی تفاوت در حقوق و مزایا(!) و اگر کمی صدای من بلند شود بهیار 9 ماهه قرار است مرا کیش و مات کند، چرا ک ب او تضمین کرده اند شغل دارد اما من...

خونم ب جوش می آید...دلم برای مددجویم آتش میگیرد...فکم منبقبض می شود برای آینده ی شغلی ام ...دستانم مشت می شوند از این همه بی عدالتی و بی سرو سامانی... این بار دیگر صدایم را در گلو خفه نخواهم کرد...منجی نمیخواهم، این بار خودم از حقوقم دفاع خواهم کرد و نخواهم گذاشت حرفه ام زیر دست و پا جان بدهد!

 





:: بازدید از این مطلب : 74
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : پرستار نیوز
ت : سه شنبه 14 مهر 1394
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی