معروف است که دموکراسی خودش تحمیل است. اینکه اکثریت نادان هستند و بنابراین احتمال غلط بودن نظری که اکثریت آن را پذیرفته اند بالاتر از نظرات دیگر است هم در تایید همین جمله است.
گاهی آزادی را در دموکراسی تعریف میکنند بدین معنی فرد صاحب اختیار است که خودش انتخاب کند، دموکراسی نهایتا تا این مرحله خوب است...
چرا که اولا گزینه های انتخاب را دیکتاتورهایی که مساله مورد نظر را به انتخاب گذاشته اند،تعیین میکنند، ثانیاً دموکراسی محدود میکند که از میان موجودی یکی را باید برگزید! و (نمیخواهم) نداریم...
اگر دموکراسی هم البته به صورت تمام و کمال انجام پذیرد،میشود حکومت اکثر نخبگان ریا صفت بر دردمندان خداجو...
بدین ترتیب که ریا، مسیر رای سفله را تعیین میکند و جویندگان حقیقت و آزادی باید در این شرایط بنشینند و سماق مزه مزه کنند.
اگر برای دموکراسی شرط تعیین نشود و به طور خام و البته کامل اجرا شود،جهان جهنم میشود.بدترین نوع دموکراسی، دموکراسی کامل است...
اگر برای دموکراسی شرط و شروط مختلف در نظر گرفته نشود و رای خام هر کس دارای همان وزنی باشد که دیگران دارند، از آنجایی که در انتخاب میان کاندیدا دموکراسی داریم اما در تعیین اینکه اصولا چه کسی میتواند کاندیدا شود،دموکراسی نیست، لذا دموکراسی در سطحی بالاتر، عین دیکتاتوری است، منتهی چون قد ما کوتاه است، آن را نمیبینیم.